درمان بیش فعالی

اقدامات موثر در درمان بیش فعالی

درمان بیش فعالی یا ADHD

 

تعریف بیش فعالی (Introduction):

بیش فعالی اختلالی است که روی مغز و رفتار اثر می گذارد. درمان شناخته شده ای برای این بیماری وجود ندارد. ولی چند روش وجود دارد که از طریق آنها کودک می تواند علائم بیش فعالی خود را مدیریت کند.

روش های درمان بیش فعالی از مداخلات رفتاری تا تجویز دارو متفاوت می باشد. در بسیاری از موارد دارو به تنهایی یک درمان موثر برای ADHD می باشد. با این حال موسسه ملی بهداشت روان ( National Institute of Mental Health ) پیشنهاد می کند که انتخاب موارد دیگر درمان نیز مهم است.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد روش های درمانی موجود، مقاله ی زیر را مطالعه کنید.

 

داروهای محرک و غیر محرک (Stimulant and nonstimulant medications):

داروها اغلب بخش مهمی از درمان بیماری ADHD است. با این حال، تصمیم گیری برای دارو دادن به کودک بیش فعال به عنوان والدین می تواند یک تصمیم دشوار باشد.

برای انجام بهترین انتخاب، شما و پزشکِ کودک شما باید با هم تصمیم بگیرید که آیا تجویز دارو برای کودتان موثر می باشد یا خیر؟

اگر تجویز دارو در درمان بیش فعالی موثر باشد، در مورد زمان مصرف آن نیز باید با پزشک مشورت کنید. شما و پزشک باید تعین کنید که چه نوع داروهایی بهترین هستند. دو نوع اصلی از این داروها در درمان بیش فعالی، محرک ها و غیر محرک ها می باشند.

 

داروهای محرک سیستم عصب مرکزی:

داروهای محرک سیستم عصب مرکزی (CNS) متداول ترین داروی بیش فعالی هستند. این داروها از طریق افزایش دوپامین و نوراپی نفرین در بدن عمل می کنند. این داروها تمرکز و توجه کودک را افزایش می دهند.

محرک های رایج سیستم عصبی مرکزی یا (CNS) که برای درمان بیشفعالی (ADHD) استفاده می شود عبارتند از:

  • محرک های مبتنی بر آمفتامین (Adderall, Dexedrine, Dextrostat)
  • دکسترومت آمفتامین (Desoxyn)
  • دکسترومتیل فنیدیت (Focalin)
  • متیل فنیدیت (Concerta, Daytrana, Metadate, Ritalin)

 

داروهای غیر محرک سیستم عصبی

هنگامی که داروهای محرک بی اثر باشند و یا عوارض جانبی ایجاد کنند که کودک نتواند آنها را تحمل کند، پزشک کودک شما ممکن است داروهای غیر محرک تجویز کند. برخی از داروهای غیر محرک با افزایش سطح اپی نفرین در مغز کودک عمل میکند.

تصور می شود نوراپی نفرین به توجه و حافظه کمک کند. این درمان های غیر محرک عبارتند از :

  • اتوموکسین (Strattera)
  • داروهای ضد افسردگی مانند نورتریپتیلین (Pamelor)

انواع دیگر داروهای غیر محرک نیز می تواند در درمان ADHD کمک کند. اینکه چطور این داروها به درمان بیش فعالی (ADHD) کمک میکند کاملا مشخص نیست ولی شواهدی وجود دارد که نشان می دهد، آنها کمک می کنند تا برخی مواد شیمیایی که در بخش هایی که مربوط به حافظه و توجه در مغز هستند، عملکرد بهتری داشته باشند.

 

برخی از این داروهای غیرمحرک عبارتند از:
  • گوانفاسین (Intuniv)
  • کلونیدین (Kapvay)

 

عوارض جانبی داروهای بیش فعالی (محرک و غیر محرک):

عوارض رایج جانبی محرک ها و غیرمحرک ها نسبتا مشابه می باشد. بعضی از این عوارض جانبی عبارتند از:

  • سردرد
  • مشکلات خواب
  • ناراحتی های شکمی
  • عصبی بودن
  • تحریک پذیری
  • کاهش وزن
  • خشکی دهان

عوارج جانبی شدیدتر و جدی تر کمتر بروز میکنند. برای داروهای محرک این عوارض جانبی جدی تر در کودکان عبارتند از:

  • توهم (شنیدن صدا و یا دیدن چیزهایی که واقعا نیستند)
  • افزایش فشار خون بالا
  • واکنش های آلرژیک
  • افکار یا اقدامات خودکشی

برای داروهای غیر محرک، این عوارض جانبی جدی تر در کودکان عبارتند از:

  • تشنج
  • افکار یا اقدامات خودکشی

 

 

درمان بیش فعالی یا ADHD در کرج (Therapeutic ADHD treatments)

روش های مختلف درمانی می تواند به کودکان مبتلا به بیش فعالی کمک کند. با روانشناس کودک خود در مورد این موضوع صحبت کنید. یک یا چند روش درمانی می تواند برای کودک شما مفید باشد.

 

رفتاردرمانی برای کودکان بیش فعال
رفتاردرمانی کودک بیش فعال
روان درمانی (Psychotherapy)

روان درمانی به کودک بیش فعال کمک می کند که با علائم و نشانه های ADHD  راحت تر کنار بیاید. بیش فعالی باعث می شود که کودک شما نتواند با همسالان و شخصیت های مهم اطرافش ارتباط موثر برقرار کند. روانشناس کودک خوب در کرج باعث می شود که کودک شما بهتر بتواند این ارتباطات را مدیریت کند.

در روان درمانی، کودک همچنین ممکن است بتواند الگوهای رفتاری خود را کشف کند، و بیاموزد که چگونه می تواند در آینده انتخاب های خوبی داشته باشد. و خانواده درمانی می تواند یک روش عالی برای کمک به درک بهترین روش کار با رفتارهای مخرب کودک باشد. بدین منظور مشاوره با بهترین روانشناس کودک  یا مشاور کودک در کرج توصیه میشود.

 

رفتار درمانی (Bihavior therapy)

هدف رفتار درمانی (BT) این است که به کودک شما یاد دهد که چگونه رفتار خود را بازبینی کند و آنها را به شکل درست تغییر دهد. شما و کودکتان و معلم کودکان در این روش با هم کار می کنید. یک رفتاردرمانگرخوب از طریق بعضی روشها و استراتژی ها به کودکتان یاد میدهد که در موقعیت های خاص چگونه رفتار مناسب داشته باشد. به عنوان مثال ، می توان برای پاداش دادن به رفتارهای مثبت ، یک سیستم پاداش رمزگذاری کرد. انتخاب یک رفتاردرمان با تجربه درکرج و همکاری خانواده، میتواند بهترین تاثیر را داشته باشد.

 

آموزش مهارت های اجتماعی (social skills training)

اگر كودك مسائل جدی در زمینه برخورد با محیط های اجتماعی نشان دهد ، آموزش مهارت های اجتماعی گاهی می تواند مفید باشد. همانند BT ، هدف از آموزش مهارتهای اجتماعی ، آموزش رفتارهای جدید و مناسب تر به کودک است. این به کودک مبتلا به ADHD کمک می کند تا بهتر با دیگران همکاری و یا بازی کند. یک روانشناس خوب در کرج سعی می کند که رفتارهای زیر را به کودک یاد دهد:

  • انتظار برای نوبت خود (waiting their turn)
  • تقسیم کردن اسباب بازی (sharing toys)
  • درخواست کمک (asking for help)
  • برخورد با آزار و اذیت (dealing with teasing)

 

کاردرمانی کودک بیش فعال

یکی از درمان های کلیدی در درمان بیش فعالی کاردرمانی حسی و کاردرمانی درکی حرکتی است. یک کاردرمان خوب میتواند نقش موثری در درمان بیش فعالی داشته باشد. اغلب کودکان بیش فعال اختلالاتی در پردازش های حسی و هماهنگی های حرکتی اندام ها دارند. کاردرمان حسی در کرج میتواند به کودک در تعدیل حس ها و آرام سازی و همچنین یکپارچگی حسی کمک کند. که این تمرینات کمک شایانی در افزایش توجه کودک بیش فعال میکند.

 

گروه های حمایتی (Support groups)

این گروه ها کمک می کنند که والدین کودکان مبتلا به بیش فعالی با هم در ارتباط باشند و تجربیات و نگرانی هایشان را با هم به اشتراک بگذارند و به طور منظم با تشکیل جلسات مختلف باعث ایجاد روابط و شبکه و گروه های حمایتی می شوند. والدینِ کودک مبتلا به بیش فعالی اگر بدانند تنها کسانی نیستند که با این مشکلات سر و کار دارند، آرامش بیشتری خواهند داشت. گروه های حمایتی می توانند یک منبع الهام بخش و عالی از ایده و استراترژی در برخورد با بیش فعالی کودک باشند مخصوصا اگر به تازگی این بیماری در کودک تشخیص داده شده است. از دکترتان بپرسید کجا می توانید این گروها را پیدا کنید.

 

آموزش والدین (Parenting skills training)

آموزش مهارتها به والدین از طریق بعضی تکنیک ها به شما کمک می کند تا بهتر بتوانید رفتار کودک خود را بشناسید و مدیریت کنید.

برخی از این تکنیک ها شامل موارد زیر میشود:

پاداش سریع: سعی کنید از یک سیستم پاداش سریع برای پاسخ به رفتار یا کار خوب کودکتان استفاده کنید.

مهلت زمانی: وقتی کودک شما بیش از حد بی قاعده و خارج از کنترل می شود از یک مهلت زمانی استفاده کنید. برای بعضی از کودکان ، بیرون آمدن از یک وضعیت استرس زا یا تحریک بیش از حد، می تواند به آنها کمک کند تا یاد بگیرند که دفعه بعدی که یک وضعیت مشابه ایجاد می شود ، چگونه واکنش مناسب تری نشان دهند.

با هم بودن: یک زمانی را برای انجام فعالیت های لذت بخش و آرامش بخش  در کنار هم، قرار دهید. در این مدت با هم بودنتان، شما می توانید به دنبال فرصت هایی باشید تا به آنچه فرزندتان بخوبی انجام می دهد اشاره کرده و از نقاط قوت و توانایی های آنها تعریف کنید.

ایجاد امکان موفقیت: شرایط را به گونه ای ساختار بندی کنید که به کودک شما اجازه ‌دهد موفقیت کسب کند. به عنوان مثال ، ممکن است به آنها اجازه دهید همزمان فقط یک یا دو همبازی داشته باشند تا بیش از حد تحریک نشوند.

مدیریت استرس: از تکنیک هایی مثل مدیتیشن، یا تکنیک های ریلکسشن و یوگا برای آرامش و مدیریت استرس کودکتان استفاده کنید.

 

مداخلات رفتاری در مدرسه و خانه

یکی از بزرگترین نگرانی های والدینِ کودکان مبتلا به بیش فعالی، موفقیت کودکشان در مدرسه می باشد. بسیاری از این موفقیت ها به سازماندهی آنها بستگی دارد. سازمان یافته بودن و منظم بودن مهارتی است که بسیاری ازکودکان مبتلا به بیش فعالی با آن دست و پنجه نرم میکنند. مراحل ساده ای مانند موارد زیر می تواند کمک بزرگی برای سازماندهی و موفقیت بهتر کودکان بیش فعال باشد.

جدول بسازید:

هر روز یک برنامه ی معمول تنظیم کنید. سعی کنید مطمئن شوید که بیدار شدن، خوابیدن، مشق شب و حتی زمان بازی در زمانهای ثابت انجام می شود. برنامه ی زمانبدی را در جلوی دید قرار دهید. تا حد امکان تغییری در برنامه داده نشود و اگر قرار است تغییری داده شود حتما قبل از نصب برنامه در جلوی دید باشد.

  • وسایل روزمره را مرتب کنید:
  • اطمینان حاصل کنید که لباس، کوله پشتی، وسایل بازی و وسایل مدرسه همه در جای مشخصی قرار دارند.
  • از دفترچه یادداشت استفاده کنید:
  • تکالیف خانه و مشق شب را در یک دفترچه یادداشت برای کودکتان یادآوری کنید.
  • استفاده از کامپیوتر را در کلاس در خواست کنید:

برای بعضی از کودکان مبتلا به بیش فعالی دست خط و با دست نوشتن سدی برای موفقیتشان محسوب می شود. در این موارد بهتر است اگر معلمشان اجازه می دهد، این کودکان، از کامپیوتر در کلاس استفاده کنند.

از جملات مثبت برای پیشرفت کودکتان استفاده کنید:

کودکان مبتلا به بیش فعالی اغلب از سوی والدین و بزرگترها مورد انتقاد قرار می گیرند پس آنها همیشه انتظار این را می کشند. اگر آنها همیشه فقط بازخورد منفی بگیرند بدون اینکه هرگزچیز مثبتی در مورد خودشان بشنوند، فکر می کنند که خودشان را بد جلوه بدهند.

برای بهبود عزت نفس و تقویت رفتار مثبت، از جملات مثبت استفاده کنید. اگر فرزند شما از این قوانین پیروی میکند و رفتار مناسبی دارد، به او پاداش های کوچک بدهید و او را تشویق کنید. این به آنها اجازه می دهد تا بدانند شما چه رفتاری را ترجیح می دهید، ضمن اینکه به آنها می فهماند که می توانند خوب باشند

با روانشناس کودک صحبت کنید

بهترین درمان برای بیش فعالی کودک اغلب شامل چندین روش است. درمان می تواند شامل دارودرمانی یا روش های درمانی دیگر باشد. درمان مناسب به کودک شما کمک کند علائم بیش فعالی خود را مدیریت کرده و احساس بهتری نسبت به خود داشته باشد.

برای اینکه بدانید بهترین درمان بران کودتان چیست نیاز هست که با بهترین روانشناس کودک در کرج  مشورت کنید. سوالاتی که شما نیاز هست از یک مشاور کودک در کرج بپرسید شامل موارد زیر می شود.

  • آیا درمان دارویی به درمان بیشفعالی کودکم کمک می کند؟
  • داروهای محرک یا داروهای غیر محرک برای درمان کودم توصیه می شود؟
  • انتظار چه عوارض جانبی باید از این داروها داشته باشم؟

 

برای مشاوره با روانشناس کودک در کرج و کاردرمان کودک در کرج با شماره زیر تماس بگیرید : 02634431369

منبع متن :  https://www.healthline.com/health/adhd/signs

ترجمه: نازیلا ندایی طوسی
ادامه مطلب
انجام تکالیف کودک بیش فعال

انجام تکالیف کودک بیش فعال

مشق آسان برای کودک بیش فعال

راهنمای والدین به ویژه والدین کودکان با تشخیص بیش فعالی و اختلال یادگیری

انجام تکلیف و گذراندن ساعات روزهای تحصیلی در طول هفته و نه ماه تحصیلی برای کودکان مبتلا به نقص‌توجه بیش فعالی و اختلال ویژه یادگیری برای بسیاری از والدین و کودکان نگران کننده و همراه با تنش است. اغلب والدین دانش‌آموزان با مشکل نقص‌توجه-بیش‌فعالی و اختلالات یادگیری شکایت‌هایی مثل موارد زیر را از انجام تکلیف کودکان خود گزارش می‌کنند:

  • طول کشیدن انجام تکلیف (کند نویسی؛ نشستن و برخاستن یا انجام تکلیف ناپیوسته؛ مدام دنبال وسایل گشتن؛ احساس خستگی، گرسنگی و حتی درد هنگام انجام تکلیف  و خمیازه‌های پی‌درپی و احساس خواب‌آلودگی و …).
  • وابستگی شدید در انجام تکلیف (اگر مادر یا یک بزرگتر کنار کودک نباشد کودک از انجام تکلیف ناتوان است).
  • بی‌مسئولیتی در انجام تکالیف، حاضر کردن برنامه، نگهداری لوازم التحریر (گم یا خراب کردن لوازم)
  • عدم یادداشت تکالیف در کلاس
  • سوء استفاده از عدم نظارت روزانه معلم (معلم مشق‌هایمان را نمی‌بیند و من هم نمی‌نویسم)
  • عدم انتقال پیام‌های معلم و مدرسه به خانه
  • بی علاقگی به درس و مدرسه
  • امتناع از مدرسه رفتن

برای حل این مشکلات باید ویژگی‌های دانش‌آموزان با مشکل نقص‌توجه-بیش‌فعالی و اختلالات یادگیری را به خاطر داشته باشیم. ویژگی‌هایی چون:

  1. توجه و حافظه. ویژگی متمایز کننده گروه دانش‌آموزان با مشکل نقص‌توجه-بیش‌فعالی و اختلالات یادگیری از سایر دانش‌آموزان مشکل نقص توجه و حواس پرتی (به این معنا که توجه این کودکان به دشواری متمرکز به راحتی از بین می‌رود) و حافظه (جا گذاشتن لوازم التحریر و کتاب ها و دفترها در مدرسه یا خانه؛ فراموش کردن تاریخ و یا نوع امتحان، فراموش کردن تعداد و انواع تکلیف، نیاز به تمرین و تکرار بسیار و فراموشی سریع) می‌باشد. حافظه و توجه نه نیاز اصلی بلکه پیش نیاز اساسی یادگیری و انجام تکلیف می‌باشد.
  2. عاطفه منفی نسبت به مدرسه و تکلیف. اغلب دانش‌آموزان با مشکل نقص‌توجه-بیش‌فعالی و اختلالات یادگیری به علت شکست‌ها و سرزنش‌های پی‌درپی از طرف والدین و مدرسه، نسبت به مدرسه و تکالیف درسی احساس خوبی ندارند و به راحتی در انجام تکالیف دچار لجبازی و نافرمانی می‌شوند.
  3. ناتوانی در پیش‌بینی و برنامه‌ریزی. ناتوانی در پیش‌بینی و برنامه‌ریزی از ویژگی‌های دانش‌آموزان با مشکل نقص‌توجه-بیش‌فعالی و اختلالات یادگیری است و همین ویژگی‌ها باعث می‌شود تا کودکان توانایی طراحی و مدیریت انجام تکلیف (شروع و ادامه) را نداشته باشند.
  4. عدم درک صحیح از زمان. مثل‌های عدم درک صحیح از زمان در دانش‌آموزان با مشکل نقص‌توجه-بیش‌فعالی و اختلالات یادگیری بسیار دیده می‌شود. این مشکل باعث می‌شود دانش‌آموز در مورد تخمین زمان مورد نیاز برای انجام تکلیف با مشکل مواجه شود.
  5. عدم درک اهمیت و چرایی مدرسه رفتن و انجام تکلیف. هر چند این ویژگی، ویژگی منحصر به کودکان با مشکل نقص‌توجه-بیش‌فعالی و اختلالات یادگیری نیست اما در این گروه از کودکان عمیق‌تر است و همین عدم درک اهمیت و چرایی مدرسه رفتن و انجام تکلیف باعث بی‌انگیزگی و بی‌علاقگی بیشتر به درس و مدرسه می‌شود.
  6. درگیری‌های شدید با والدین. وجود پنج مشکل اشاره شده احتمال درگیری های بین فرزندان و والدین را بسیار افزایش می‌دهد. علاوه بر اینکه کمالگرایی والدین گاه از کودک بدون مشکل هم کودک مشکل‌دار می‌سازد. بر اساس این مشکلات پیشنهاد می‌شود:
راه‌حل‌های پیشنهادی
  1. زمان ثابت و مناسب. بدن ما توانایی فوق العاده‌ای در سازش پذیری و انطباق دارد مثال واقعی و قابل لمس این انطباق پذیری و احساس گرسنگی در ساعت معمول ناهار یا شام است. طوری که اگر شما حدود چند هفته به طور ثابت متلا 12 ظهر ناهار میل فرموده باشید، بعد از چند هفته ساعت 12 ظهر احساس گرسنگی خواهید کرد؛ هر چند مشق نوشتن و انجام تکلیف یک فعالیت ذهنی پیچیده است که به طور طبیعی به علت دشواری، بچه‌ها از انجام آن شانه خالی می‌کنند اما داشتن زمان ثابت برای دانش‌آموز این پیام را دارد که: این زمان بخصوص، مخصوص انجام تکالیف روزانه است و هیچ فعالیت دیگری در این زمان امکان پذیر نیست. یا باید تکالیفت را انجام بدهی یا اینکه هیچ امکان دیگری نداری و همین باعث می‌شود که به تدریج کودک به انجام تکلیف در آن ساعت بخصوص عادت کند. این زمان حتما باید طوری انتخاب شود که کودک خسته و گرسنه نباشد و البته این وظیفه والدین است که قبل از ساعت انجام تکلیف فضای روانی خانه را آ؛رام نگه دارند قطعا کودکی که یک جو متشنج را پشت سر گذاشته باشد آمادگی انجام تکلیف را ندارد. توصیه می‌شود زمان با یک زنگ اعلام شود.
  2. مکان ثابت و مناسب. مکان مناسب برای انجام تکلیف حتما مکانی است که فاقد محرک‌های فراوان حواس پرت کننده باشد. حتی گاه نیاز است کودک در یک فضایی که هیچ قاب و تابلویی روی دیوار و هیچ وسیله ای در گوشه‌های اتاق (و قطعا کمد اسباب بازی) نباشد به انجام تکلیف بپردازد. توصیه اکید می‌شود برای انجام تکلیف کودک خود از یک میز و صندلی (حفظ مشابهت با کلاس درس) استفاده کنید. مکان انجام تکلیف باید دور از گوشی تلفن، تلویزیون و یا حتی گفت‌وگو و محل رفت و آمد اعضای خانواده باشد. دوباره بر ثابت بودن مکان انجام تکلیف تاکید‌ می‌شود.
  3. پیش‌بینی رفتارهای کودک در حین انجام تکلیف. بسیاری از کودکان درست همزمان با انجام تکلیف شروع به بهانه‌گیری می‌کنند احساس گرسنگی، تشنگی، خواب آلودگی و حتی احساس درد، و پیدا نشدن وسایل لازم برای انجام تکلیف دقیقا همزمان با انجام تکلیف برای کودک اتفاق می‌افتد و همین باعث می‌شود تکالیف به طول بکشد و نهایتا هم ناقص بماند. در این شرایط این پیش بینی این رفتارها به والدین کمک می کند تا کودک بهانه‌ای نداشته باشد. والدین می‌توانند یک زمان برای آمادگی انجام تکلیف در نظر بگیرند درست مثل آماده شدن برای بیرون از خانه رفتن و یا حتی شام خوردن که لازمه آن آماده کردن میز شام و یا شستن دست‌ها است. برای این آمادگی مادر می‌تواند به کودک بگوید: نیم ساعت دیگر وقت نوشتن مشق است. این تغذیه را بخور، دستشویی برو و وسایلت را آماده کن تا سریع‌تر مشق‌ها نوشته شوند و البته بسیاری از بچه‌های بیش فعال در آماده کردن وسایل برای انجام تکلیف نیاز به کمک دارند.
  4. قابل مدیریت کردن تکالیف. بیشتر کودکان با اختلال نقص توجه-بیش فعالی و اختلال یادگیری در برآورد و تخمین با چالش‌های جدی روبرو هستند؛ بنابراین اولین جمله‌ای که از کودکان در مقابل دستور “بخوان یا بنویس” می‌شنویم این است که: «همه‌اش را بخوانم یا بنویسم؟!» یا «تا کجا؟!». بنابراین برای اینکه کودک در انجام تکالیف موفقیت بیشتری کسب کند تکالیف باید قابل مدیریت کردن توسط خود کودک باشند. به این شکل که اگر یک صفحه رونویسی را به سه یا چهار و یا کمتر و بیشتر -میزان به تناسب توان و همکاری کودک تعیین می‌شود- قسمت تقسیم شود کودک سریعتر و با علاقه بیشتری به تکمیل این بخش‌های کوچک خواهد پرداخت. توصیه می‌شود والدین با استفاده از یک ساعت زنگ‌دار در پایان هر بخش برای کودک زنگ تفریح تعریف کنند. به این شرط که قاطعانه در پایان زنگ تفریح کودک را به انجام تکالیف برگردانند.
  5. آموزش برنامه ریزی صحیح و مناسب. گاهی بی‌برنامگی از جانب کودک نیست و واقعا این والدین هستند که نمی‌توانند یک برنامه ریزی صحیح داشته باشند و به کودک آموزش دهند. فراموش نکنیم که یادگیری خود به خودی یعنی یادگیری بدون آموزش مستقیم در کودکان بیش‌فعال-نقص‌توجه بسیار ضعیف است و این کودکان نیاز به آموزش مستقیم بسیاری از بدیهیات دارند. بنابراین نیاز است که ابتدا والدین برنامه‌ریزی و عمل طبق برنامه را برای کودک خود الگو سازی کنند (مثلا برنامه روزانه خود و الویت بندی آنها را با صدای بلند برای خود بگویند یا حتی بنویسند و در جایی مناسب بچسبانند که کودکان الگوی عملی داشته باشند) و بعد کودکان راهنمایی شوند تا ترتیب تکالیف و حتی میزان زمان لازم را درست انتخاب کنند. مثلا اول تکالیف نوشتاری را انجام بدهند که وقت بیشتری می‌گیرند و بعد روان‌خوانی کنند. یا ابتدا تکالیف فردا را انجام بدهند و بعد برای امتحان سه روز بعد تمرین کنند. این کار می‌تواند با تهیه یک چک لیست روزانه همراه شود یعنی برنامه تهیه شده وارد یک جدول شود و بعد از انجام هر کار، یک تیک و یا در صورت عدم انجام یک ضربدر ثبت شود؛ تا نمود عینی تری از انجام و یا عدم انجام در دسترس باشد.
  6. مرز و محدوده‌گزاری‌های دقیق و مقتدرانه. بیشتر بی برنامگی‌ها و عدم رعایت قوانین از سوی کودکان ناشی از عدم اقتدار والدین است به این ترتیب که والدینی که از سر بی‌حوصلگی و رفع تکلیف با کودک خود برخورد می‌کنند بیشتر مواقع والدین مقتدر و با ثباتی هم نیستند؛ به این معنی که وقتی خودشان به لحاظ خلقی و روحی شرایط خوبی دارند قوانین متفاوتی از زمانی که خلق و عاطفه پایینی دارند وضع می‌کنند و در مقابل یک رفتار ثابت کودک واکنش‌های متفاوت نشان می‌دهند؛ و همین باعث می‌شود که کودک قوانین را یاد نگیرد و یا قوانینی به نفع خود وضع کند. در این شرایط این جمله را بیشتر از والدین می‌شنویم: «هرجا به نفع خودش است نه فراموش می‌کند و نه کوتاهی». پس برای یک مشق بی اشک باید مرزگزاری های دقیق و مقتدرانه داشت و درگیر تله گذاری‌های کودکان نشد. مثلا مادری که بعد از پایان زمان در نظر گرفته شده برای استراحت، به کودک دستور برگشت به تکالیف را می‌دهد و کودک انگار نمی‌شنود باید مستقیم در چشم‌های کودک نگاه کند و دستور را تکرار کند و در مقابل اینکه “تو مامان بدی هستی! کاش من بچه‌ی کس دیگه‌ای بودم! یا قول می‌دم فقط 5 دقیقه دیگه بازی کنم! و …” و فقط دستور را تکرار کند و اگر دستور اجرا نشد با قاطعیت کودک را با پیامد عدم پیروی از دستور که جزء قوانین ثابت باید تعریف شود مواجه کند؛ و به هیچ وجه در مقابل عذرخواهی منفعت طلبانه کودک تسلیم نشود.
  7. تعریف کردن از خاطرات دوران مدرسه و سعی در ایجاد رابطه بین تجارب مشترک بدون نصیحت کردن. گاهی بزرگترها فراموش می‌کنند که خود هم روزی برای فرار از انجام تکالیف مدرسه سخت تلاش کرده‌اند (اغلب والدین در جلسات مشاوره اعتراف می‌کنند که در انجام تکلیف مانند فرزند خود بوده‌اند). به نظر می‌رسد اگر والدین خارج از چارچوب نصیحت کردن بتوانند از اینکه روزی چنین مشکلاتی داشته‌اند و چگونه آن را حل کرده‌اند با فرزندان خود صحبت کنند، می‌توانند به یک راه حل خوب جهت انجام مشق بدون اشک برسند.
  8. استفاده از پاداش‌ها بدون ترس از شرطی شدن. استفاده از پاداش هرچند به کودک این طور القا می‌کند که “من والد قدرتمندی هستم و می توانم به تو ناتوان پاداش بدهم؛ «به همین علت گاهی با کودکانی برخورد می‌کنیم که نسبت به تمام مشوق‌ها بی‌علاقه‌اند»”؛ اما اگر به شیوه صحیح ارائه شوند بسیار کارگشا هستند. بهترین مشوق‌ها پذیرش و تایید کودک همراه با برچسب زنی است (آفرین چون سریع و درست نوشتی)، و پس از آن مشوق‌های فعالیتی مانند دوچرخه سواری، رفتن به پارک و …. می‌توان طبق قانون “مادربزرگ” از کودک خواست تا ابتدا تکالیفش را بنویسد و بعد دوچرخه سواری کند.
  9. واگذاری مسئولیتِ بی مسئولیتی به دانش‌آموز و معلم. والدین و به خصوص مادرها «به علت سبک زندگی حاکم بر فرهنگ ما اغلب مسئولیت های کودکان با مادران است» باید به خاطر داشته باشند که مادر، مادر است نه معلم، پلیس و یا مبصر. بنابراین نباید برای انجام تکلیف با کودک وارد جنگ و دعوا شود. تنها وظیفه مادر کمک به یک برنامه ریزی درست و اجرای برنامه در یک محیط ساختارمند است. به طور کلی به والدین و به خصوص مادرها توصیه می شود. هر وقت که دستوری صادر کردید که با مخالفت کودک و در نتیجه ایجاد زمینه جنگ قدرت را فراهم می‌کرد باید از پافشاری بر دستوری که اجرا نخواهد شد خودداری کنند. در مقابل به والدین توصیه می‌شود در این مواقع با معلم کودک صحبت کنند که او به عنوان مرجعی که به کودک تکلیف می‌دهد، از کودک تکلیف بخواهند (حتی اگر هر روز وقت ندارند به شکل تصادف‌های نامنظم بر انجام تکالیف کودک نظارت کنند)، و کودک را برای انجام یا عدم انجام تکلیف تایید کنند یا برعکس. والدین باید به خاطر داشته باشند که تنها نتیجه پذیرفتن تمام مسولیت‌های کودک و دور نگه داشتن او از پیامدهای بی مسولیتی، تربیت یک فرزند بی‌مسئولیت و تایید بی‌مسولیتی او خواهد است که حتی تا سنین بزرگسالی ادامه خواهد یافت.
  10. برگردان توجه از نتیجه به تلاش. توصیه اکید به والدین این است که در مقابل توجه به نمره و نتیجه به تلاش کودک بیش فعال-نقص توجه کنند. مجددا تاکید می شود که والدین این گروه از کودکان باید به خاطر داشته باشند که تمرکز و نشستن برای انجام تکلیف کاملا برخلاف ویژگی‌های منحصر به بیش‌فعالی و نقص توجه است. بنابراین در این کودکان تلاش بسیار با حداقل دستاورد (نمره و نتیجه) همراه است؛ پس اگر والدین به جای دیدن مقدار و کیفیت تلاش کمیت نمره را ببینند در عمل تمام تلاش فراوان کودک را نادیده گرفته‌اند و همین باعث دلسردی کودک از ادامه تلاش خواهد بود؛ چون با خود خواهد گفت: “تلاش کردن و نکردن من بی‌نتیجه است”.
  11. حضور مداوم والدین در کنار کودک. بسیاری از والدین کودکان بیش‌فعال-نقص توجه از اینکه حتما باید موقع انجام تکلیف کنار کودک خود بنشینند شکایت دارند و معتقدند اگر لحظه‌ای کنار کودک نباشند کودک انجام تکلیف را متوقف خواهد کرد. به این گروه از والدین باید گفت: که فرزند شما به علت ناتوانی در برنامه ریزی، پیش‌بینی و از همه مهمتر اعتماد به نفس ضعیف در انجام تکلیف استقلال ندارد و نیاز دارد که شما در کنار او به عنوان مجری مرکزی کنترل رفتارهای او حضور داشته باشید.
  12. کنار گذاشتن عیب جویی و توقع بی‌عیب و نقص بودن تکلیف. با توجه به آنچه که در مورد حضور مداوم والدین در کنار کودک گفته شد، حضور والدین در کنار کودکی که در حال انجام تکلیف است ضروری است. اما والدین باید توجه داشته باشند که این حضور به معنای حضور جهت تصحیح مداوم و اشکال‌گیری و گوشزد کردن بدخطی و اشتباه نوشتن نیست بلکه از جهت دلگرمی دادن و راهنمایی کردن کودک برای انجام بهتر تکلیف است. مثلا به والدین توصیه نمی‌شود که مدام به کودک بگویند “غلط نوشتی پاک کن” بلکه توصیه می‌شود واژه درست را از کتاب به کودک نشان بدهند و از او بخواهند آنچه را که نوشته با کتاب مقایسه کند و نوشته خود را اصلاح کند.
  13. کمک کردن به مدیریت و برنامه ریزی انجام تکلیف نه انجام تکلیف. متاسفانه گاهی والدین جهت کمک به کودک تکالیف کودک را انجام می‌دهند. والدین با این کار خود به کودک می‌آموزند که مسولیت‌های خود را به دیگران واگذار کنند چرا که آن ها ناتوان از انجام مسولیت‌های خود هستند. پس برای پیش‌گیری از القای این حس به کودک، به والدین توصیه می‌شود تنها در برنامه‌ریزی و اجرای برنامه به کودک کمک کنند.
  14. همدلی با کودک. گاه امر و نهی‌های فراوان، انجام تکالیف سخت و محروم کردن کودکان از داشتن روابط شاد و مفرح با والدین (غالب اوقات والدین و کودکان مبتلا به بیش‌‌فعالی-نقص‌توجه به امرو نهی و سرپیچی از دستور و در نتیجه تذکر و تنبیه می‌گذرد) به کودکان این طور القا می‌کند که والدین او را نمی‌فهمند و حتی گاهی کودکان در مورد عشق والدین نسبت به خود و دوست داشته شدن توسط والدین دچار تردید می‌شوند. برای پیش‌گیری از این وضعیت به والدین توصیه می‌شود: وضعیت دشوار کودک را در انجام تکلیف و  عدم علاقه او به مشق نوشتن درک کنند و با گوشزد کردن زمان‌های در نظر گرفته شده برای استراحت وی درک خود را از شرایط او نشان دهید؛ و یا به کودک بگویید من می‌دانم که این کار برای شما سخت است اما همه ما باید کارهای سختی را انجام دهیم که مخصوص خود ما است و هیچ کس دیگری نمی‌تواند آن ها را به جای ما انجام دهد.
  15. کمک به کودک جهت استقلال در انجام تکلیف. چنانچه گفته شد کودکان مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه به علل مختلف توانایی انجام مستقل تکلیف را ندارند. در این شرایط وظیفه والدین هدایت تدریجی کودک به مستقل شدن است. به والدین توصیه می‌شود با جملاتی چون “آن قدر خوب یادگرفته‌ای که تنهایی بتوانی انجام بدهی؛ وقتی به تنهایی انجام می‌هی سریع‌تر تکالیف تمام می‌شود و حتی تو می‌توانی در انجام تکلیف به خواهر یا برادر کوچک‌ترت هم کمک کنی” به مستقل شدن کودک کمک کنند. توصیه اکید این است که والدین فرایند استقلال را به تدریج پیش ببرند. یعنی ابتدا در کنار کودک باشند و او را تشویق به انجام مستقل تکلیف کنند « مثلا تو مشق بنویس من هم کنار تو کتاب می‌خوانم” و یا به بهانه‌هایی مدام کودک را برای دقایقی تنها بگذارند و برگردند (و به تدریج زمان را افزایش دهند) تا به تدریج کودک مستقل شود.
  16. یافتن سبک و شیوه‌ای که کودک راحت‌تر تکالیف را انجام می‌دهد. همه والدین باید به خاطر داشته باشند که هیچ دو کودکی حتی اگر خواهر و برادر باشند مثل هم نیستند که یک قانون طلایی برای برخورد با بچه ها وجود داشته باشد هر کودکی شخصیتی منحصر به فرد دارد که والدین باید راه درست راهنمایی، نظارت و الگو دهی منحصر به کودک خود را پیدا کنند و او را تا زمان مستقل شدن و به دست گرفتن مدیریت انجام تکالیف همراهی کنند.
  17. مدیریت فضای منزل.  بعضی از والدین بایستی بپذیرند که فضای حاکم برخانه با انجام تکلیف کودک سازگاری ندارد، مثلا رفت و آمد مداوم در خانه، روشن بودن تلویزیون در طول روز، ساعات نامنظم خواب و بیداری اعضای خانه، تغذیه بی‌برنامه و نامنظم و از همه مهمتر کم‌اهمیت جلوه دادن مدرسه (غیبت‌های مکرر با هر بهانه‌ای) و تکلیف (زیاد، مسخره و بی‌فایده خواندن انجام تکلیف) و یا رواج بی‌احترامی به معلم و مسولین مدرسه در خانه و در حضور کودک، به کودکی که به علت ویژگی مفسر بد بودن از مشاهدات _از ویژگی‌های همه کودکان است- کودکان را حتی اگر مبتلا به بیش‌فعالی-نقص توجه نباشند وادار به بی علاقگی به انجام تکلیف و فرار از آن می‌کنند.

در پایان باید تاکید مجدد کرد که والدین کودکان با نقص توجه-بیش‌فعالی و اختلال یادگیری بدانند که این مشکلات در طول زمان کاهش خواهند یافت و تحت فشار قرار دادن کودک برای پیشرفت سریع نتیجه عکس خواهد داشت.

ادامه مطلب
مشاوره روانشناسی آنلاین

مشاوره و ارزیابی و توانبخشی آنلاین آینده

خدمات آنلاین کلینیک آینده :

با توجه به شرایط پیش آمده ناشی از شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مراکز توانبخشی و آموزشی تا اطلاع ثانوی،

کلینیک آینده در نظر دارد تمام خدمات خود را به صورت  آنلاین و مجازی ارایه دهد.

به منظور کاهش تبعات دور ماندن از آموزش و درمان در کودکان و بزرگسالان، تمام خدمات کلینیک آینده به صورت آنلاین تصویری و صوتی  انجام میشود.

ادامه مطلب
قشقرق راه انداختن کودک

چرا بچه ها قشقرق راه می اندازند؟

چرا بچه‌ها قشقرق را می اندازند

رفتار قشقرق راه انداختن، گستره‌ای است بین گریه و ناله کردن و تا لگد زدن، پرت کردن، کتک زدن و حبس کردن نفس. قشقرق راه انداختن بین هر دو جنس پسر و دختر رایج است و در سن 1 تا 3 سالگی (زمانی که هنوز کودکان هنوز در استفاده از زبان ماهر نیستند) اتفاق می‌افتد.

بسیاری از بچه‌ها اغلب قشقرق را در درجات مختلف تجربه می کنند، در گروهی بسیار شدید و در گروهی به ندرت و یا به طور خفیف اتفاق می‌افتد. قشقرق راه انداختن بخشی بهنجار از رشد است. قشقرق راه انداختن، راه نشان دادن دلسردی و احساس شکست های کودک است.

قشقرق در کودکان بیشتر در زمان خستگی، گرسنگی، و یا احساس ناراحتی اتفاق می افتند. قشقرق بحرانی است در پی ناتوانی در برآورده ساختن خواسته ها باشد (اسباب بازی خریدن یا همراه والدین بودن). یادگیری مقابله با سرخوردگی مهارتی است که کودکان به مرور زمان می‌آموزند.

قشقرق با سطح رشد استفاده از مهارت‌های زبان مرتبط است. کودکی که هنوز نمی تواند ناامیدی، احساسات، خواسته ها و نیازهای خود را درست بیان کند بیشتر ممکن است دچار قشقرق شود. با رشد مهارت های زبان، از تعداد قشقرق ها کاسته می شود.

نوپایان استقلال می خواهند و می‌خواهند که محیط پیرامون خود را کنترل کنند –بسیار بیشتر از اینکه بخواهند در محیط نقشی داشته باشند. این می تواند منجر به تفکر جنگ قدرت کودک شود “می خواهم خودم آن این کار را انجام دهم” یا “می خواهمش، آن را به من بده”. کودکی با تفکر جنگ قدرت وقتی به خواسته‌های خود نمی‌رسد، قشقرق راه می‌اندازد.

اجتناب از قشقرق 

اولین گام مداخله پیشگیری از قشقرق راه انداختن تا حد ممکن است. این ایده‌ها می‌تواند به شما کمک کند:

  • توجه مثبت به کودک داشته باشید.توجه مثبت به کودک و دادن جایزه های کوچک به موقع به کودک، در آنها عادات مثبت را شکل می‌دهد. پس به رفتارهای خوب کودک توجه کنید و پاداش بدهید (رفتارهای خوب را بزرگ و مهم جلوه دهید).
  • به بچه ها درجاتی از حق انتخاب و آزادی دهید.دوست داری کدام لباس را بپوشی؟ قبل از پوشیدن لباس خواب مسواک می زنی یا بعد از آن؟ با این کار شما در ضمن یادآوری وظایف کودک و دعوت از او برای انجام کاری خواسته خود را به او تحمیل نمی کنید و در ضمن نیاز به استقلال او را هم تامین می کنید.
  • اشیاء خاصی را از دیدرس یا دسترس کودک دور نگه دارید. کار بسیار راحتی است؛ اما بسیار واضح است که همیشه ممکن نیست، به خصوص وقتی کنترل محیط در دست والدین نیست (شرایط مهمانی).
  • حواس بچه را پرت کنید. توجه داشته باشید که دامنه توجه کودکان کوتاه است، یعنی در آن لحظه نمی‌توانند به دو موضوع توجه کنند. شروع یک فعالیت جدید برای جایگزینی آن با موضوع دلسرد یا خسته کننده و یا موضوع ممنوع یک راه پیشگیری از قشقرق می تواند باشد. می توانید محیط کودک را عوض کنید (از خانه به حیاط بروید و یا از یک اتاق به اتاق دیگر).
  • به کودک مهارت‌های جدیدی جهت موفقیت و رسیدن به خواسته‌ها آموزش دهید. به کودک یاد بدهید راه‌های تازه‌ای پیدا کند. به امتحان کردن راه های جدید توسط کودک توجه کنید، پاداش دهید و کمک کنید به مساله گشایی خود امیدوار شوند. همچنین، راه‌های ساده را پیش از افتادن در قشقرق امتحان کنید.
  • خواسته‌های کودک را دقیق بررسی کنید. شاید خواسته کودک غیر منطقی نیست.
  • محدودیت‌های کودک را بشناسید. از خستگی یا گرسنگی کودک که باعث ایجاد قشقرق و تشدید بدخلقی کودک می‌شود با پیشنهادهای به موقع پیشگیری کنید.

قشقرق راه انداختن کودک
قشقرق راه انداختن کودک

درمان قشقرق در کودکان

خونسردی خود را برای پاسخ به قشقرق حفظ کنید. مشکل را با ناامیدی و خشم خود پیچیده‌تر نکنید. به خاطر داشته باشید که کار شما کمک به کودک است، پس آرام باشید.

قشقرق متفاوت و مستقل از آشفتگی و ناراحتی مدیریت می‌شود. گاهی، نیاز به تامین آسایش کودک است؛ اگر کودک شما خسته و گرسنه است وقت میان وعده یا یک چُرت کوتاه است؛ یا پرت کردن حواس کودک یا چشم پوشی کردن از کار کودک.

اگر قشقرق به خاطر جلب توجه والدین است، بهترین راه کاهش آن نادیده گرفتن قشقرق است. اگر کودک به خاطر رسیدن به خواسته‌ای که از دید شما ممکن نیست، قشقرق راه انداخته ” زیاد برای او توضیح ندهید ” که چرا نمی تواند به خواسته‌‌اش برسد، در عوض با خونسردی گزینه مناسب را به فرزند خود پیشنهاد دهید و با آرامش محل را ترک کنید (قیچی خیاطیوسیله مناسبی برای کاردستی درست کردن نیست می‌توانی از قیچی خودت استفاده کنی یا به جای کاردستی درست کردن خمیربازی کنی).

اگر قشقرق بعد از اینکه کاری از کودک خواسته می‌شود -که حتما باید کودک انجام دهد- و کودک با قشقرق راه انداختن نمی‌خواهد آن کار را انجام دهد؛ بهترین راه نادیده گرفتن قشقرق و پیگیری خواسته پس از پایان قشقرق است –اگر مجددا قشقرق راه افتاد، همین مسیر مجددا تکرار شود.

کودکانی که در حین قشقرق ممکن است باعث آسیب به خود و یا دیگران شوند باید در یک محیط امن نگهداری شوند. در خانه، مکان‌های عمومی و یا مهمانی‌ها هم توصیه اکید بر حفظ جان و امنیت کودک است (اگر کوچکترین گمانی از به خطر افتادن جان کودک یا دیگری وجود دارد کودک قبل از قشرق به خواسته برسد یا گزینه های جایگزین ارائه شود). اگر ایمنی کودک مطرح است حتی چند دقیقه‌ای از محرومیت یا محکم نگه داشتن کودک استفاده کنید، مقاوم باشید و در مورد مسائل ایمنی تسلیم نشوید. 

کودکان پیش از دبستان بیشتر از قشقرق استفاده می‌کنند چرا که یاد گرفته‌اند که قشقرق رفتاری است که آنها را به هدف می‌رساند، بنابراین بهترین راه مقابله به هدف نرسیدن کودک است اما در بچه های بزرگتر حتی می‌توان برای آرام کردن بچه‌ها آن‌ها را داخل اتاق فرستاد یا محل را ترک کرد و کمترین توجهی به قشقرق آنها نکرد. در این شرایط به جای تعیین یک محدودیت زمانی به کودک بگویید تا هر وقت که توانستی آرامش خود را مجددا به دست بیاوری داخل اتاق بمان، یا هر وقت که آرام شدی من حرف‌های شما را می‌شنوم. این تکنیک بسیار قدرتمند است چرا که به کودک القا می‌کند کنترل شرایط در دست خود اوست. با این حال اگر قشقرق همراه رفتارهایی مانند زدن است از محرومیت‌هایی با زمان تعیین شده استفاده کنید.

بعد از طوفان

با برآورده کردن خواسته‌ها یا توجه به قشقرق کودک او را تشویق نکنید. حتی در مورد قشقرق صحبت هم نکنید. توجه به قشقرق و صحبت در مورد آن فقط به کودک این احساس را می‌دهد که کار درستی انجام داده است و به هدفش می‌رسد. در مقابل تایید کلامی شما باید معطوف به خود کنترلی کودک و کسب دوباره آرامش باشد. از عباراتی مانند این استفاده کنید “چه خوب می‌توانی خودت را آرام کنی“.

همچنین ممکن است کودکانی که زیاد دچار تنش می‌شوند احساس بی کفایتی و ناخواستنی بودن داشته باشند؛ بنابراین در زمان‌های آرامش این کودکان باید بیشتر بغل شوند و از خواستنی و خوب بودن خود مطمئن شوند.

از میزان و کیفیت خواب کودک خود مطمئن شوید. بر اثر خواب بی کیفیت یا کم خوابی ممکن است کودک بیش فعال، بدخلق و بد رفتار شود. خواب خوب و کافی از قشقرق می‌کاهد. برای این لازم است بدانید هر کودک به چند ساعت خواب نیاز دارد.

درچه صورت نیاز به مراجعه به رفتاردرمان و مشاور کودک میباشد؟

در موارد زیر حتما با متخصص رفتار درمانی و روانشناس مشورت کنید:

  • اگر خود شما احساس خشم دارید و نمی‌توانید پاسخ مناسب به قشقرق بدهید (پاسخ قشقرق تنبیه بدنی یا تهدید نیست)
  • اغلب اوقات تسلیم کودک می‌شوید
  • سوالاتی در مورد اینکه کودک و یا خود شما باید انجام دهید، دارید
  • قشقرق بارها، شدید، و یا طولانی اتفاق می افتد
  • کودک به خودش یا اطرافیان صدمه می‌زند
  • کودک بسیار ناموافق است، بسیار بحث می‌کند و مشارکت ضعیفی دارد

در این شرایط بررسی کردن اختلالات شنوایی، تاخیر گفتار (بیان و درک)، بیش فعالی، اختلالات یادگیری و سایر اختلالاتی که منجر به آسیب سطح درک و حل مساله کودک می‌شود ضروری است هر چند که ممکن است کودک به هیچکدام از این موارد هم مبتلا نباشد.

به یاد داشته باشید که قشقرق وضعیتی غیر قابل تغییر نیست کودک به زودی مهارت های خود کنترلی، حل مساله و … را کسب خواهد کرد و این وضعیت با رفتار درست شما در پاسخ به قشقرق پایان خواهد یافت.


منبع : O’Donnell, L M. (2018). Temper Tantrumshttps://kidshealth.org/en/parents/tantrums.html


ادامه مطلب
اتیاد به تکنولوژی در کودکان

آیا فرزند شما اعتیاد تکنولوژی دارد؟

آیا فرزند شما اعتیاد تکنولوژی دارد؟

چند سالی است که بحث اعتیاد کودکان به تکنولوژی‌های دیجیتال (گوشی، تبلت و لپ‌تاپ و …) پر جنجال شده است. بسیاری از بزرگترها به لحاظ اتکای بیش از حد به تکنولوژی‌های دیجیتال (گوشی، تبلت و لپ‌تاپ و …) و یا گذران اوقات فراغت خود با این وسایل مقصرند. اما بین اتکا و اعتیاد تفاوت هست. اما اگر فکر می‌کنید که فرزند شما به تکنولوژی اعتیاد دارد این مقاله را مطالعه کنید.

علائم اعتیاد به تکنولوژی در کودکان

  1. فقدان علاقه به فعالیت‌های دیگر
  2. اشتغال ذهنی مداوم به تکنولوژی‌های دیجیتال
  3. بروز مشکلات رفتاری در صورت عدم دسترسی به وسایل دیجیتال
  4. صحبت مدام در مورد زمان اشتغال به تکنولوژی‌های دیجیتال
  5. نشانگان ترک

توصیه‌هایی جهت کمک به ترک اعتیاد به تکنولوژی‌های دیجیتال

  • آنها را به اجبار از تکنولوژی‌های دیجیتال دور نکنید.
  • اگر قبلا برای استفاده از تکنولوژی‌های دیجیتال قوانینی نداشتید، قوانینی در این رابطه وضع کنید.
  • گام به گام عمل کنید (ترک اعتیاد به تکنولوژی‌های دیجیتالیک دفعه امکان پذیر نیست)
  • محتواها را تغییر دهید تا نحوه کاربرد تغییر کند (اگر کودکان به خواسته‌های خود در استفاده از تکنولوژی‌های دیجیتال نرسند کمتر سراغ آن خواهند رفت. مثلا بازی‌ها یا کارتون‌های دلخواه را کودک را با بازی‌های کمتر جذاب در یک محیط آموزشی جایگزین کنید).
  • زمان اشتغال به تکنولوژی‌های دیجیتال را با فعالیت‌های جذاب دیگر (اغلب فعالیت‌های خارج از خانه مانند دوچرخه سواری یا پارک رفتن و حتی مشارکت در کیک پختن یا دسر درست کردن برای بچه‌ها بسیار جذاب است) جایگزین کنید.

استفاده از این راهبردها اگر درست و مداوم باشد به تدریج  از وابستگی کودک به تکنولوژی‌های دیجیتال کم خواهد کرد. اما به یاد داشته باشید که در صورت عدم مداومت در رعایت قوانین استفاده از گوشی، تبلت و یا لپ‌تاپ، اعتیاد به تکنولوژی‌های دیجیتال خیلی سریع باز خواهند گشت.

جهت اخذ نوبت مشاوره با دکتر روانشناس در کرج با شماره تلفن زیر تماس بگیرید :  02634431369

ادامه مطلب
مشاوره خانواده و زوج درمانی

مشاوره خانواده و زوج درمانی به روش سی بی تی در کلینیک آینده

مشاوره خانواده و زوج درمانی به روش سی بی تی در کلینیک آینده

آیا میدانید بسیاری از مشکلات اضطرابی، پرخاشگری، بد خوابیدن، بد غذایی و اختلالات یادگیری کودک شما ممکن است در اختلافات زناشویی شما ریشه داشته باشد.

بی اعتمادی بین والدین، مشاجرات تکرار شونده و ارتباط ناکارآمد والدین میتواند منجر به مشکلات رفتاری در کودک شما بشود.

با حل مشکلات زناشویی و ایجاد ارتباط عاطفی عمیق با همسرتان می توانید در کاهش مشکلات کودک خود سهم بسزایی داشته باشید.

مشاوره خانواده و زوج درمانی سی بی تی (CBT) توسط  خانم دکترمرجان معنوی در کلینیک آینده واقع در شهر کرج انجام میشود.جهت اخذ نوبت با شماره تلفن : 02634431369 تماس بگیرید.

ادامه مطلب
سبک های مختلف فرزند پروری

سبک های فرزند پروری و پیامدهای آن

سبک های فرزند پروری و پیامدهای آن

فرزندپروري فعاليتي هدفمند به منظور مراقبت كردن از فرزندان در جهت بقا و رشد آنها است. فرزندپروري از ريشه لاتين par ere مشتق شده است كه به معناي بارآوردن، رشد دادن، و پرورش دادن مي باشد. سابقاً در مورد محل آموزش به كار گرفته مي شد، محلي كه در آن والدين معلمي را بكار مي گرفتند تا فرزندشان را تربيت كند؛ كه به خوبي معناي آخر از آن متواطر مي شود. استفاده از فعل پرورش دادن نسبت به اسم آن parent قدمت بيشتري دارد. به عبارت ديگر فرزندپروري در ريشه وابسته به فعاليتي است كه در آن گروهي به رشد و پرورش دادن كودكان مي پردازند. فرزندپروري و پرورش دهندگان سابقاً با رابطه خوني والدين و فرزندان مشخص مي شدند ولي امروزه اين فعل براي اعمالي چون به فرزند خواندگي پذيرفتن، دايگي كردن و همچنين به اشخاصي چون جانشين هاي والدين كه لزوماً ارتباط خوني با هم ندارند نيز اطلاق مي شود. به عبارتي فرزندپروري با فرايندهاي فعاليت و تعامل مشخص مي شود كه معمولاً رشد دهنده بچه ها هستند اما لزوماً و اختصاصاً تنها توسط والدين اجرا نمي شوند. و البته فرزندپروري به وسيله پرستاري كردن و پرورش دادن و ديگر مراقبت ها تعريف مي شود كه ممكن است از زماني به زمان ديگر متغير مي باشد (كلارك – استوارت و همكاران، 1995 به نقل از حقوقي، 2004). همچنين فرزندپروري فعاليتي است كه معمولاً مستلزم اين است كه فرزندان، والدين و ديگر اعضاي خانواده در طول زندگي تعامل داشته باشند (حقوقي، 2004).

اگر در ارزيابي تعيين صلاحيت و شايستگي والدين، ارتقاي رفاه و عملكرد كودكان مد نظر باشد؛ بايد به دو جنبه توجه داشت: 1- فعاليت هاي فرزندپروري يعني درگيري فعالانه در اين زمينه، كه عنصر هسته اي و لازمه صلاحيت فرزندپروري است. 2- حوزة عملكردي، جنبه هاي اصلي عملكرد كودكان كه والدين بر آن تأكيد دارند، و پيش نياز آنچه كه كودكان نياز دارند تا در آينده عملكردي بهينه داشته باشند (حقوقي، 2004).

  1. فعاليت هاي فرزندپروري:

والدين در سراسر عمر والدگري خود كارهاي زيادي در زمينه هاي بسياري براي كودكان خود انجام مي دهند، كه هدف تمامي آنها ارتقاي رفاه فرزندان مي باشد.گروه وسيعي از آنچه والدين انجام مي دهند هسته فعاليت هاي والدين در راه تربيت فرزندان است انجام اين امور شرط لازم و كافي براي فرزندپروري مناسب است. به نظر مي رسد كه اين شرط در سه زير گروه فعاليت فرزندپروري قرار مي گيرد: مراقبت، مهار و رشد. هر كدام از اين موارد شامل دو واقعيت هستند: 1) پيش گيري از بد بختي و هر چيزي كه باعث آسيب زدن به كودكان مي شود.2) افزايش و اهميت دادن به هر آنچه كه به رفاه و سلامت كودكان كمك مي كند. اين موارد در فرهنگ ها و طبقات اجتماعي گوناگون و حتي در سنين مختلف متفاوت است؛ و اما تشريح اين فعاليت ها:

آ) ‌مراقبت

شامل آن دسته از فعاليت هايي است كه به منظور فراهم كردن نيازهاي مربوط به بقاي كودكان انجام مي گيرد. مراقبت تنها نيازهاي جسماني كودكان و كمبودهاي تغذيه اي، حرارتي و سر پناه داشتن را شامل نمي گردد، بلكه شامل نيازهاي هيجاني چون عشق ومحبت ونيازهاي اجتماعي چون مسؤليت پذيري در مراحل متفاوت رشد مي باشد. مراقبت جسماني شامل فعاليت هاي مراقبتي به منظور فراهم كردن نيازهاي اساسي چون خوراك، پوشاك، بهداشت، خواب، نياز به سرپناه و حمايت در مقابل تهديد كننده هاي بقاي كودك مي باشد. مراقبت هاي هيجاني شامل فعاليت هاي حمايتي فراهم كننده اسباب خوشحالي، پيشگيري از اظطراب و ترس و ضربات روحي مي باشد. اين نوع مراقبت همچنين توجه به فرديت كودكان است. عشق ورزيدن بدون قيد و شرط، به كودكان اين امكان رال مي دهد تا قدرت مواجهه با خطرات را داشته باشند. دستاورد دستيابي به اهداف مرا قبت هيجاني براي كودك تعاملي مثبت و پايدار و اطمينان بخش با دنياي پيرامون را  فراهم مي كند و اورا قادر مي سازد تا دلبستة ايمن باشد و خوش بينانه به سوي تجربه كردن پيش برود. اما مراقبت هاي اجتماعي به اين منظور انجام مي شود كه كودك در مسير رشد خود به سوي نوجواني و جواني به دور از گروه هاي همسال رشد نكند. با توجه به اينكه روابط اجتماعي تأثيرات مهمي بر ديدگاه كودكان از خودشان دارد و قوياً بر تظاهرات هيجاني آنها تأثير مي گذارد، اين مراقبت اهميت مي يابد. مراقبت به روابط اجتماعي مثبت و  به كمك به كودكان تأكيد دارد تا آنها بتوانند تجارب خانه و مدرسه را يكپارچه سازي كنند و مسؤليت فزاينده اي را در رابطه با خود مديريتي كسب كنند. اين نوع مراقبت كودكان را قادر مي سازد تا ارزش ها را بشناسند و رشد خويشتن را از تعامل سازنده با ديگران جستجو كنند تا عملكرد موفقي در وظايف خود داشته باشند. بازده مراقبت موفق والدين، داشتن سلامتي، دلبستگي ايمن به والدين، احساس رشد مثبت واستوار خود است؛ اين دستاوردها پايه و اساس عزت نفس هستند و مراقبت خوب به كودك كمك مي كند كه علي رغم محدوديت هاي ژنتيكي و اساسي؛ از نظر جسماني سلامت، از نظر هيجاني انعطاف پذير، و از نظر اجتماعي لايق و توانمند در شناسائي موقعيت هاي جديد باشد، تمام ظرفيتهاي خود را بشناسد و در جهت رشد آنها حركت كند (حقوقي، 2004).

ب) مهار:

مهار شامل آن دسته از فعاليت هايي است كه والدين متناسب با فرهنگ خاص و سن كودكان خود مرزها  و حدودي را تعين مي كنند و كودكان خود را ملزم به رعايت آنها مي كنند. اگر افكار و هيجان ها نتوانند  مهار شوند در نتيجه در حالتي كلي رفتارها هم نمي توانند مهار شوند؛ چرا كه گمان مي شود افكار و احساسات همچون تظاهرات رفتاري نيز نياز به مهار شدن دارند تا در نتيجه رفتارها نيز مهار شوند. واژه متداولي كه بجاي مهار در ادبيات فرزندپروري استفاده مي شود «نظارت» است. نظارت همراه با راهنمايي مي باشد يعني يعني نظاره منفعلانه اعمال كودك نيست. رابطه مهار كردن با نظارت به توجه كردن وابسته است. توجه به فعاليت هاي كودكان و متقاعد كردن كودكان با دلايل قانع كننده به منظور رعايت قوانين ومرزها. واژه مهار كردن احساس ناملايمي را بر مي انگيزد، چرا كه مهار كردن با تكاليف محدود كننده قدرت وتوان تداعي همراه مي شود. اين اصطلاح همزمان واژه اي خنثي و غير ضروري به نظر مي رسد. فعاليت هاي مهارگري به وسيله مجموعه تعامل ميان پيش بين هاي شخصي والدين و انتظارات فرهنگي هدايت مي شوند. نياز اصلي و اساسي در مهار كردن اينكه به آن وضوح بخشيده شود، همچنان كه كودكان رشد مي كنند و بزرگتر مي شوند اگر با منابع قدرت تعامل داشته باشند قويتر خواهند شد وبراي مواجه با سختي ها آماده تر خواهند شد. رشد جسماني كودكان آنها را از نظر اجتماعي نيز بالغ مي كند، بلوغ اجتماعي به كودكان كمك مي كند تا نسبت به خودشان آگاه شوند و به آنها قدرت مواجهه با مشكلات ناشي از مهار شدن را نيز مي دهد. اين مسأله براي نوجوانان اهميت زيادي دارد چرا كه در سنين نوجواني همسالان قدرت نفوذ زيادي در دوستان دارند. تلاش هاي والدين در جهت مهار كودكان از تاريخچه اي كه خودشان در رابطه با مهارهايي  كه در دوران كودكي و نوجواني  داشته اند الگو مي گيرد؛ به طوري كه والديني كه در كودكي خشونت را تجربه كرده اند،‌ عقايدي خشن در رابطه با مهار كردن كودكان خود دارند. مهار كودكان توسط والدين در درون مرزهاي مشخصي كه سن كودك، فرهنگ جامعه و تاريخچه والدين تعين كننده آن است مشخص مي شود. مهار كننده ها مجموعه كاملي از شكل دهنده هاي رواني رفتارها هستند كه با دگرگوني هاي فرهنگي و ملاحظات قوميتي آميخته مي شوند و چگونگي تنبيه گري و اجبارها را تعيين مي كند. فرهنگ ها ديدگاه هاي خود را با اجتماع سازگار مي كنند، ممنوعيات جامعه را مي پذيرند و ظرفيت هاي خود را با سازش پذيري بهتر با كمبودها ارتقا مي دهند (حقوقي، 2004).

ج) رشد:

فعاليت هايي كه به هدف رشد دادن كودكان صورت مي گيرند و بر مبناي آرزوهاي والدين براي فرزندانشان براي بالفعل در آوردن تمامي پتانسيل هاي بالقوه فرزندانشان بنا شده اند. رشد دادن به كودك همچون مراقبت براي بقاي كودك ضروري نيست و يا همچون مهار براي كاركردهاي اجتماعي ضرورتي ندارد. رشد تلويحاً اين طور فهميده مي شود: هر فعاليتي كه كودك را براي خلق فرصت هاي جديد تشويق كند؛ نتيجه فرصت هاي رشد دهنده خوب براي كودكان كشف كامل ظرفيت ها از طريق تجارب و تجليات استعدادهايشان است. كودكان قوانين را بسط مي دهند و دستاوردهاي اجتماعي را جذب مي كنند تا فعاليت هاي ارزشمند انجام دهند، در ارزش ها نفوذ كنند تا از اين طريق به وجود خود پي ببرند و با ارزش ها سازگار شوند و از اين راه تشويق شوند (حقوقي، 2004).

  1. حوزه عملكردي فرزندپروري:

    1. كاركردهاي هوشي و شناختي: كاركردهاي هوشي و شناختي و مهارت هاي حل مسأله براي بقاي مؤثر لازم هستند. هدف اين فعاليتها، مورد استفاده قرار دادن توانايي هاي بالقوه كودكان براي كسب شايستگي هايي در حوزه هاي شغلي، آموزشي و هوشي است (حقوقي، 2004).
    2. كاركردهاي اجتماعي: رفتارهاي اجتماعي شامل تمامي جنبه هاي پاسخدهي به علل اجتماعي و توانايي رشد و پاسخدهي مناسب به روابط اجتماعي در دورة رشد كودكان مي باشد. كودكان نسبت به رويدادهاي اجتماعي آگاه مي شوند و اين ارتباطات را با دنياي وسيع انسانها و رخدادهاي اجتماعي ربط مي دهند. والدين براي رشد پاسخ هاي مطلوب و تسهيل گر تأكيد دارند و آنچه كه مهمتر نيز هست شناخت و دروني سازي فرهنگ و هنجارهاي اساسي است كه به فرد و توانايي هايش وابسته است. مشاهده كردن فاصله هاي اجتماعي و خودداري شخصي آموختني است و نتيجه آن يعني احترام گذاشتن به دارايي هاي ديگران يك دستاورد مهم است. ناكارايي و منحرف شدن اين آموزش ها منجر به اين مي شود كه بچه ها حدود و مرزهاي اجتماعي را رعايت نكنند، به دارايي هاي ديگران احترام نگذارند و به حقوق ديگران تعدي كنند. اين عدم رعايت قوانين به رفتارهاي متخلف و ناقض قانون منجر مي شود كه در اين صورت كودك به خود، اجتماع و ديگران آسيب مي زند. حل مشكل در اين مورد با تأكيد بر مديريت بر خود كودكان و تلاش براي برنامه ريزي كردن در تربيت كودكان انجام مي شود (حقوقي، 2004).
    3. سلامت روان: سلامت روان تأكيد دارد بر جنبه هايي از افكار، احساسات و گرايشات رفتاري كودكان به خود و ديگران. اين حوزه شامل متغيرهاي شخصيتي همانند شرايط باليني (مثل: اضطراب) و اختلال هاي رفتاري و ديگر مجموعه مشكلات سلامت روان مي باشد. گروهي از كودكان در مقابل مشكلات اين حوزه مستقل از آنچه والدين انجام مي دهند آسيب پذيرند. اما تحقيقات گسترده و بلند مدت نشان دادند كه والدين نقش اساسي در صلاحيتهاي عملكردي كودكان دارند و شواهد بسياري از اين نقطه نظر كه والدين مي توانند سلامت روان كودكان خود را علي رغم وجود مشكلات بسيار افزايش دهند، حمايت مي كنند (حقوقي،  2004).

تعريف شيوه هاي فرزندپروري

اگرچه كه والدين در چگونگي تلاش براي مهار يا اجتماعي كردن كودكان و در ميزان آن متفاوت مي باشند. اين فرض نقش مهمي در برخورد با تمام امور مربوط به آموزش و مهار كودكان دارد (دارلينگ، 1999).

شيوه هاي فرزندپروري دو عنصر مهم از فرزندپروري را در بر مي گيرد: پاسخدهي والدين و مطالبه گري والدين (مك كوبي و مارتين، 1983 به نقل از دارلينگ، 1999).

كوپكو (2007) اين دو وجه رفتارهاي والدين را اين گونه تشريح مي كند: وجه مهارگري و گرماي والدين (محبت). مهارگري يعني درجه اي كه والدين رفتارهاي فرزندان خود را مديريت مي كنند؛ اين بعد پيوستاري از مهار خيلي شديد تا مجموعه اي از قوانين خانوادگي را در بر مي گيرد. يعني اين وجوه از فرزندپروري فاصله اي ميان پذيرش كامل مسؤليت كودك تا واپس – زدن كودك را در بر مي گيرد.

 گرماي (محبت) والدين با ابراز داشتن عواطف مثبت، ابراز علاقه به کودک و تحسين كودك توسط والدين مشخص مي شود و اين مستلزم بروز دادن علاقه به كودك و لذت از وجود كودك است كه خودبخودي و بدون اراده در پاسخ به كودك ارائه مي شود؛ گرما (محبت) والدين مي تواند رشد دهنده روابط متقابل اجتماعي در كودك باشد (مك كوبي و مارتين، 1983؛ مك دونالد، 1992؛ روبرت و استراير،1987؛ نقل از ديويداف و گراس، 2006). با در هم آميختن دو وجه پاسخدهي و مطالبه گري و يا مهار گري و محبت والدين چهار شيوه فرزندپروري شكل مي گيرد: كه هر كدام از اين شيوه هاي فرزندپروري نشانگر اين هستند كه والدين در تعامل با فرزندانشان چه مقدار از هر كدام اين ابعاد استفاده مي كنند.

آ) والدين مستبد

جهت دهي و مطالبه گري زياد و عدم پاسخدهي به نيازهاي کودک از ويژگي هاي اين گروه از والدين است (دارلينگ، 1999). از طرفي والدين مستبد محبت كم و مهار گري بالا از خود نشان مي دهند، انضباط دهنده هاي سختگيري هستند و از دستورات محدود كننده و شيوه هاي تنبيهي استفاده مي كنند (كوپكو،  2007). آنها دوست دارند كه از آنها اطاعت شود، فرمانده باشند و توقع دارند كودكانشان از دستورات آنها بدون هيچ توضيحي پيروي كنند (باوم ريند، نقل از دارلينگ، 1999). والدين مستبد براي مطالبات خود امثال اين عبارات را بكار مي گيرند: «تو اين كار را انجام مي دهي چون من مي گويم» و يا «چون من بزرگ هستم و تو بچه اي» (كوپكو، 2007). اين والدين محيطي با ساختار فرمانبرداري از قوانين مطرح شده براي كودكان خود فراهم مي كنند (دارلينگ، 1999) و با نوجوانان خود درباره علل اين قوانين، استانداردهاي خانواده صحبت، بحث و مذاكره نمي كنند؛ و معتقدند كه نوجوان بايد بدون هيچ سؤالي از اين قوانين، دستورالعملها را بپذيرند (كوپكو، 2007). والدين مستبد به دو گروه تقسيم مي شوند: جهت دهنده هاي نامستبد و جهت دهنده هاي مستبد. گروه اول والديني هستند كه بدون اينكه از قدرت خود در جهت حكمراني مطلق استفاده كنند فرزندانشان را جهت دهي مي كنند ولي گروه دوم حاكمين مطلق بر فرزندان خود هستند (دارلينگ، 1999).

پيامد هاي اين شيوه در كودكان:

اين گروه از والدين تمايل به انجام تكاليف مدرسه در حدي متوسط دارند و خود را درگير مسائل رفتاري نمي كنند، فرزندان اين گروه از عزت نفس پاييني برخوردارند، مهارت هاي اجتماعي كمي دارند، گرايشات افسرده وار دارند (دارلينگ، 1999). اين والدين تنبيه گر كه در ارتباط با فرزندان خود از مهار و مطالبه گري بالا و محبت و پاسخدهي پايين استفاده مي كنند خودكارآمدي فرزندان شان را تضعيف مي كنند (دانش و همكاران، 1386).

همچنين تحقيقات نشان داده اند كه نوجوانان والدين مستبد چون ياد مي گيرند كه بدون هيچ دليلي اطاعت كنند در نظر شان خواسته هاي سخت گيرانه والدين با ارزش تر از نظرات و خواسته هاي خودشان است. در نتيجه اين تبعيت ها، اين نوجوانان متمرد و سركش، رفتارهاي پرخاشگرانه از خود نشان مي دهند در عين اينكه مطيع و وابسته به والدين باقي مي مانند (كوپكو، 2007).

ب) والدين مقتدر

هم مطالبه گر و هم پاسخ دهنده هستند (دارلينگ، 1999) اين والدين هم با محبت اند و هم استوار (كوپكو، 2007). آنها ناظر بر اعمال فرزندان خود هستند و استانداردهاي روشني براي رفتارهاي خود با فرزندانشان در نظر مي گيرند، اين والدرين ناصح اند اما مداخله گر و محدود كننده نيستند (دارلينگ، 1999)؛ آنها نوجوانان خود را تشويق مي كنند تا مستقل باشند در عين اينكه به محدوديت ها و مهار هايي معتقدند. اين والدين قانوني به اسم «چون من گفتم» ندارند، آنها تمايل دارند فرزندان خود را آن گونه كه هستند بپذيرند، به آنها گوش مي كنند و علت ديدگاههاي خود را براي نوجوانان خود توضيح دهند. والدين مقتدر با فرزندان نوجوان خود بر سر تصميماتشان بحث و مذاكره مي كنند، هر چند كه مسؤليت نهايي تصميم گيري با والدين است (كوپكو،  2007). شيوه هاي نظم دهي آنها نسبت به شيوه هاي تنبيه گري گروه مستبد، شيوه حمايت كننده است. آنها مي خواهند كه بچه هايشان مسؤليت هاي اجتماعي را به خوبي برعهده بگيرند و رفتارهاي خود را نظم دهي كنند تا بتوانند با مسايل اجتماعي تشريك مساعي داشته باشند (دارلينگ،  1999).

پيامدهاي اين شيوه در كودكان:

پژوهش هاي انجام شده نشان مي دهند كه فرزندان اين نوع خانواده ها مستقل، گرم، صميمي و داراي روحيه همكاري بيشتري هستند و توانايي ابراز وجود در آنها نيز بالا است. همچنين موفقيت هاي اجتماعي و هوشي زيادي دارند و از زندگي خود لذت مي برند، چون انگيزه هاي پيشرفت در آنها بالا است(دانش و همكاران، 1386). همچنين تحقيقات نشان داده اند كه نوجوانان والدين مقتدر ياد مي گيرند كه چگونه بحث و گفتگو كنند و مباحث را مديريت كنند. آنها به ارزشمند بودن تفكراتشان پي مي برند. در نتيجه اين نوجوانان از نظر اجتماعي لايق، مسؤل و خود مختار پرورش مي يابند (كوپكو، 2007).

ج) والدين بخشنده يا آسانگير:

مبتني بر آسان گيري و عدم جهت دهي است، يعني به نسبت مسؤليت پذيري يا پاسخ دهي بالا نسبت مطالبه گري پايين است (دارلينگ 1999). اين والدين با محبت اند اما مهار گري پاييني دارند. اينان والديني بخشنده و منفعل هستند و معتقدند كه راه عشق ورزيدن به فرزندانشان بر آورده كردن تمام خواسته هايشان است (كوپكو، 2007) اين والدين مداراگراني نامتعارف هستند و نيازي نمي بينند كه رفتارهاي كودكانشان كامل، بي عيب و نقص باشد. اين طريقه به رشد خود تنظيمي در كودكان كمك مي كند؛ اين والدين سعي مي كنند از مواجهه با فرزندانشان بپرهيزند (دارلينگ، 1999) والدين آسانگير در ادبيات خود چنين عباراتي را بكار مي گيرند: «مطمئناً اگر دوست داري بروي، هر وقت كه خواستي مي تواني برگردي» و يا «انجام اين كار سخت، لازم نيست». اين گروه از والدين دوست ندارند به نوجوانان خود «نه» بگويند و يا با خواسته هاي آنها مخالفت كنند. والدين بخشنده به خودشان به عنوان يك شكل دهنده به اعمال نوجوانانشان نگاه نمي كنند و در عوض آنها به خود نوجوانان به عنوان منبع عقايد در تصميمات مي نگرند. والدين بخشنده به دو گروه تقسيم مي شوند: والدين دموكراتيك يعني والدين مداراگري كه وظيفه شناس، متعهد والزام كننده كودكانشان به انجام امور هستند و والدين بخشنده اي كه فرزندان خود را جهت دهي نمي كنند (كوپكو، 2007).

پيامدهاي اين شيوه در كودكان:

پژوهش ها نشان داده اند كه نوجوانان والدين آسانگير ياد مي گيرند كه بسياري از مرزها، قوانين و پيامدهاي آنها خيلي جدي نيستند، ودر نتيجه اين نوجوانان در مهار خود مشكل دارند و گرايشات خودمدارانه نشان مي دهند كه مي تواند دليلي براي روابط مناسب با همسالان باشد (كوپكو، 2007).

 آدلر اين كودكان را ناز پرورده مي نامد و معتقد است: لوس كردن و نازنازي بار آوردن كودك نيز مي تواند موجب عقده حقارت شود، كودكان ناز پرورده در خانه كانون توجه هستند. هر نياز يا هوس آنها برآورده مي شود، و تعداد كمي از درخواستهاي آنها ناديده گرفته مي شود. تحت اين شرايط، اين كودكان به طور طبيعي فكر مي كنند كه آنها مهمترين اشخاص در هر موقعيتي هستند و ديگران بايد تسليم آنها شوند. اولين بار در مدرسه، جايي كه اين كودكان ديگر كانون توجه نيستند، ضربه اي مي خورند كه آمادگي آن را ندارند. كودكان نازپرورده، احساس اجتماعي كمي دارند ونسبت به ديگران ناشكيبا هستند. آنها هرگز ياد نگرفته اند براي چيزي كه مي خواهند صبر كنند و ياد نگرفته اند كه بر مشكلات غلبه نمايند و يا خود را با نيازهاي ديگران سازگار كنند. كودكان نازپرورده هنگامي كه با موانعي بر سر راه ارضا مواجه مي شوند، به اين تصور مي رسند كه حتماً بايد در آنها نارسايي هاي شخصي وجود داشته باشد كه مانع آنها مي شود، از اين رو عقده حقارت پرورش مي يابد (شولتز، 1379).

اين گروه از كودكان بعدها كه بزرگتر مي شوند چشم به حمايت ديگران دارند و در صورتي كه به صورت دلخواه حمايت نشوند مضطرب وپريشان مي شوند. حالاتي چون سوء ظن، بد بيني، كينه توزي و خودخواهي از جنبه هايي است كه در آنان وجود دارد. اينان عجولند و پر توقع، گاهي در خود فرو مي روند و منزوي مي شوند. از نظر شخصيتي افرادي بزدل ضعيف ونابهنجارند كه همواره دچار اختلال هايي چون افسردگي و اظطرابند (دانش وهمكاران، 1386).

د) والدين بي مسؤليت:

نه پاسخ دهنده هاي خوبي هستند ونه از فرزندان خود خواهان مسؤليتي هستند (دارلينگ، 1999). اين والدين با محبت نيستند و خواسته اي هم از فرزندان خود ندارند، زمان رابطه با نوجوانانشان به حداقل مي رسد و در مواردي اين عدم مسؤليت پذيري به غفلت از فرزندان مي انجامد (كوپكو، 2007). همچنين والدين كودك را واپس زده سهم ناچيزي براي او در نظر مي گيرند، با اين حال اين والدين نيز ممكن است در گروه انسانهاي بهنجار قرار بگيرند (دارلينگ، 1999). اين والدين بي مسؤليت در رابطه بانيازهاي نوجوانانشان متفاوت برخورد مي كنند، و عبارات اين چنيني را زياد به كار مي گيرند: «من نمي توانم مراقب تو باشم كه كجا مي روي» يا «اينكه هر كاري مي كني ربطي به من ندارد؛ مزاحم من نشو» اين والدين نسبت به تصميم هايي كه فرزندانشان مي گيرند بي تفاوتند و عمدتاً دوست ندارند بخاطر فرزند نوجوان خود به دردسر بيافتند. اين والدين غرق انجام اموري هستند كه براي خودشان اهميت دارد نه فرزندشان. اين والدين گاهي به هنگام خستگي و بي حوصلگي يا استيصال شيوه هاي تربيتي والدين مستبد را بكار مي گيرند. اگر اين شيوه با تنبيه گري همراه شود ممكن است به كودك آزاري منجرگردد (كوپكو، 2007).

پيامدهاي اين شيوه در كودكان:

تحقيقات انجام شده مبين اين يافته ها هستند: نوجوانان والدين بي مسؤليت ياد مي گيرند كه هر چند كه والدين به آنها علاقه مند هستند ولي كمتر تمايل دارند براي شان زمان صرف كنند. نوجوانان اين خانواده ها رفتارهايي شبيه به رفتارهاي نوجوانان خانواده هاي آسانگير از خود نشان مي دهند، رفتارهاي تكانشي دارند ودر خود تنظيمي نيز با مشكل مواجه اند (كوپكو، 2007). نوجوانان 14 تا 20 ساله اين نوع خانواده ها افرادي خوشگذران و ولخرج هستند و قادر به مهار پرخاشگري خود نيستند. به مدرسه بي علاقه اند و اوقات خود را در خيابان ها و پاتوق هاي خاص مي گذرانند. اين نوجوانان اغلب لذت جويند، و تحمل ناكامي راندارند و نمي توانند هيجان هاي خود را مهار كنند. اين گونه افراد نمي توانند اهداف دراز مدتي را دنبال نمايند. اكثر آنها به گروه بزهكاران و منحرفان اجتماعي ملحق مي شوند و از نظر عاطفي نيز افرادي گسيخته خو، افسرده و بي علاقه اند. در نتيجه فرزندان خانواده هاي مستبد و بي مسؤليت متضاد يكديگرند. از ميزان اعتماد به نفس پاييني برخوردارند و پرخاشگرترند. افزون بر موارد ذكر شده طرد، بي مهري و بي اعتنايي والدين نسبت به نوجوانان با اختلال هايي نظير وسواس بي اختياري و هراس اجتماعي در فرزندان ارتباط مستقيم دارد. كودكان اين چنين والديني از طريق ابراز تنفر، خيال پردازي، جستجوي محبت و افسردگي نسبت به والدينشان واكنش نشان مي دهند (دانش وهمكاران، 1386).

ادامه مطلب